امروز : یکشنبه 16 بهمن 1401 - ساعت 13:55

نازنینم…
نازنیـــــــــن اینجا نبودی ! خاطرت آسوده بود این همه جای تو خالی ! شاعرت آسوده بود؟ روز تشییــــــــع دلم پس لرزه هایت بود ومن پشـــــــــــت من لرزید اما ظاهرت آسوده بود گاه می آیم ســــــــراغت !خواب گر یاری کند شک نکن بانو که چشم ساحرت آسوده بود یک شب از دنیای حالم رد شدی از […]

معنای عشق واقعی…
فریاد زدم دوستت دارم صدایم را نشنیدی! اعتراف کردم که عاشقم ، جرم مرا باور نکردی! گفتم بدون تو میمیرم ، لبخندی تلخ زدی ! از دلتنگی ات اشک ریختم ، چشمهای خیسم را ندیدی! چگونه بگویم که دوستت دارم تا تو نیز در جواب بگویی که من هم همینطور! چگونه بگویم که بی تو […]

هنوز دلم خونه…
بذار گریه کنم دیگه دلم همدم غمها شد آخه بعد یه چند سالی دوباره خیلی تنها شد مدام شبهای تنهایی توی خاطره ولگردم سکوتی پر فریادم یه بخت برگشته پر دردم چشام دیگه پر از اشکه؛ خدا میدونه بی تابم یه آواره یه افسرده که فکر کردم توی خوابم ولی افسوس توی خوابم ندیدم اون […]

قطار رفته…
قطار می رود… تو می روی… تمام ایستگاه می رود… و من چقدر ساده ام که سالهای سال ،در انتظار تو کنار این قطار رفته ایستاده ام و همچنان به نرده های ایستگاه رفته تکیه داده ام!! (قیصر امین پور) منبع: smartgirls2.blogfa.com

دیدی که سخت نیست تنها بدون من؟…
دیدی که سخت نیست تنها بدون من…؟ و صبح می شوند،شبها بدون من … این نبض زندگی بی وقفه می زند … فرقی نمی کند با من یا بدون من … دیروز اگرچه سخت،امروز هم گذشت … طوری نمی شود فردا بدون من … گاهی گرفته ام…..! این جا بدون تو…..! تو چی؟ چگونه ای؟ […]

گره عشق…
یک گره در پای من از عشق تو یک گره بر قلب من از هجر تو این گره ها را تو بخشیدی به من تو مرا انداختی در این گره باید از دولتسرای عشق تو واکنم این بندهای پرگره یا بپرسم از تو ای گم گشته ام هیچ می دانی که ماندم در گره کاش […]

خیلی سخته…
خیلی سخته اونکه میگفت،واسۀ چشات میمیره بره و دیگه سراغی از تو و نگات نگیره خیلی سخته توی پاییز،با غریبی آشنا شی اما وقتیکه بهار شد،یه جوری ازش جدا شی خیلی سخته که دلی رو،با نگات دزدیده باشی وسط راه اما از عشق،یه کمی ترسیده باشی خیلی سخته بری یک شب،واسه چیدن ستاره ولی تا […]

همچنان…
مـانـده ام از رفـتـنـت سـر در گـریـبـان هـمچـنـان تـو شـدی آرام و مــن هـسـتـم پریـشـان هــمچـنان تـــو شـــدی آزاد و رفــتـی در پـی دنـیـای خـــود مـن ولی در گـوشـه ی تاریک زنـدان هــمـچـنان شــد تـمـام شـهـرهـــا آبـاد غـیـر از شــهــر مـــن مانده بعد از جنگ هـم با خاک یکـسـان هـمچنان چاره ی بیماری مزمن به […]