موضوع تحقیق: کارآفرینی
تعداد صفحات: 17 صفحه
حجم فایل: 49 کیلوبایت
اطلاعات: فونت: بی نازنین رنگ: سیاه سایز ها: H1:14B, H2:13.5B, H3:13B, T:11 نوع فایل: Docx-Word
توجه: متن کامل تحقیق موجود در این صفحه فقط محتوای تحقیق را نشان می دهد. نگارش نوشتاری و پاراگراف بندی فایل زیر طبق استاندارد نگارشی تحقیق و مقاله بوده و از نظر نگارشی با متن زیر تفاوت دارد. ::کاری متفاوت از گروه تحقیقات بیجاده::
برای دانلود روی عکس زیر کلیک کنید.

متن کامل تحقیق:
مقدمه:
عصر جدید، عرصه رقابت بر سر منابع و سرمایه هاست، کشورهای بزرگ صنعتی که فاتحان این عرصه اند بهره وری از منابع و سرمایه ها را در سرلوحه کار خود قرار داده اند و در پرتو وجود افراد تحصیل کرده و متخصص، چرخ های رشد و توسعه را به حرکت در آورده اند و به ابداعات و نوآوری هایی دست یافته اند. دسترسی به این نوآوری ها که اقتصاد کشورهای توسعه یافته را از نو زنده کرده است منوط به کارآفرینی است. (شان، ۲۰۰۳) کارآفرینی را به این دلیل که جامعه را به سمت تغییرات تکنیکی و مبتکرانه سوق داده و باعث رشد اقتصادی میشود و همچنین چون کارآفرینی دانش جدید را به خدمات و محصولات جدید تبدیل می کند حایز اهمیت است. سالازار(۱۳۸۳) نیز بر این اعتقاد است که کارآفرینی علاوه بر ایجاد اشتغال، موجب بالا رفتن کیفیت زندگی، توزیع مناسب درآمد، کاهش اضطراب های اجتماعی و بهره وری از منابع ملی میشود. کارآفرینی پدیده فنی- اقتصادی جدیدی است که در دو دهه اخیر جهان اقتصاد و صنعت را با پیامدهای شگفت خود متحول ساخته است. در حال حاضر که اقتصاد کشور ما گرفتار نارسایی ها، کمبودها، و سوء مدیریت هایی است که منجر به وضعیت ناهنجار بیکاری، کمبود تولید ناخالص داخلی، کاهش قدرت سرمایه گذاری دولت، ضعف در صادرات غیر نفتی و بیماریهایی از این قبیل شده است، نیم نگاهی به وضعیت جهانی اقتصاد ما را به سوی این باور می کشاند که رشد کارآفرینی و فرهنگ کارآفرینانه به شرطی که هنرمندانه، با فرهنگ، امکانات، تواناییها و سلیقه ایرانی آمیخته شود تنها راه بهبود بیماری امروز اقتصاد کشور و پیشگیری از وخامت حال فرداست (دهقانپور، ۱۳۸۱). با توجه به دلایلی که در زمینه اهمیت کارآفرینی وجود دارد ضروری است برنامه ریزان و کارگزاران دولتی با حمایت همه جانبه از فرایند کارآفرینی و برنامه ریزی جامع، زمینه رشد و ترویج فرهنگ کارآفرینی را فراهم کنند. امروزه شواهد موجود نشان می دهد که کارآفرینی می تواند در نتیجه برنامه های آموزشی، پرورش یابد (سالازار، ۱۳۸۳). نظریهپردازان علم مدیریت که بعد فنی کارآفرینی را بررسی می کنند بر این اعتقاد هستند که کارآفرینان می توانند در کلاس درس آموزش ببینند و بالنده شوند(عابدی، ۱۳۸۱). بنابراین کارآفرینی امروزه به یکی از مهم ترین و گسترده ترین فعالیتهای دانشگاهها تبدیل شده است (احمدپور، ۱۳۷۸). دانشگاهها ملزمند برای ترقی و ترویج آموزش کارآفرینی بیندیشند، چون نسل جوان نیاز داردکه بداند چطور در برابر محیطهای ناامن و پیچیده و قوانین و مقررات متغیر در بازار کار بطور انعطاف پذیر عمل کند. ساختار نظام آموزشی باید طوری تنظیم گرددکه فارغ التحصیلان بتوانند در آینده بصورت کارآفرین در جامعه فعالیت کنند (اوسامان، ۱۹۹۸).
از طرفی ساختار اقتصادی دنیای امروز با گذشته به طور اساسی تفاوت دارد. شاخصهای سخت افزاری و داراییهای مشهود که دیروز در بنگاه اقتصادی نقشی تعیین کننده داشت جای خود را به نوآوری، ابداع، خلق محصولات جدید و داراییهای نرم افزاری داده است. اگر دیروز ثروتمندترین افراد دنیا آنهایی بودند که منابع مالی بیشتری در اختیار داشتند، امروزه ثروتمندترین مردم دنیا، افراد صاحب دانش و کارآفرین هستند. از این رو توسعه اقتصادی در دنیای امروز برپایه نوآوری، خلاقیت، استفاده از دانش و کارآفرینی استوار است. اهمیت کارآفرینی و نقش کلیدی آن در پیشرفت جوامع، موجب شده است که بسیاری از دانشگاههای کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه، بهره گیری از کارآفرینی را مورد توجه قرار دهند و در این مسیر با تدوین استراتژی ها، سیاست ها و برنامه های علمی، در جهت بسط و تقویت روحیه و رفتار کارآفرینی در دانشجویان بکوشند. پرورش ویژگیهایی نظیر خلاقیت، خوش بینی به آینده، خطرپذیری، آینده نگری، مهارتهای رهبری، استقلال طلبی و کسب مهارتهای مختلف، می تواند فرصتهای کارآفرینی پیش روی دانشجویان را افزایش دهد (فیض و صفائی، ۱۳۸۶).
سیر تاریخی مفهوم کارآفرینی:
ریشهی واژه کارآفرینی از کلمهی فرانسوی Entreprendre، اصطلاحا به معنای واسطه یا دلال، مشتق شده است. این واژه در طول زمان همراه با تحول شیوههای تولید و ارزشهای اجتماعی دچار دگرگونی و افزایش مفاهیم در بر گیرنده شده است. از آنجا که بررسی این تحولات و موارد کاربرد این واژه تا حد زیادی در راستای توسعهی نظریهی کارآفرینی حرکت کرده است، مروری داریم به پنج دوره دگرگونی، در مفهوم کارآفرینی.
دورهی اول: قرون ۱۵ و ۱۶ میلادی «صاحبان پروژههای بزرگ»:
اولین تعاریف کارآفرینی در این دوره ارائه میشود. این دوره همزمان با دورهی قدرتمندی ملاکین و حکومتهای فئودالی در اروپا است. کارآفرین کسی است که مسئولیت اجرای پروژههای بزرگ را بر عهده میگیرد و البته در این راه مخاطرهای را نمیپذیرد، زیرا عموما منابع توسط حکومت محلی تامین میشود و او صرفا مدیریت میکند. نمونهی بارز کارآفرین در این دوره معماران مسئول ساخت کلیسا، قلعهها و تاسیسات نظامی هستند.
دورهی دوم: قرن ۱۷ میلادی «مخاطرهپذیری»:
در این دوره همزمان با شروع انقلاب صنعتی بعد جدیدی به کارآفرینی اضافه شد: مخاطره. کانتیلون یکی از اولین محققین این موضوع، کارآفرینی را این گونه تعریف میکند: «کارآفرین کسی است که منابع را با قیمت نامشخص میخرد، روی آن فرایندی انجام میدهد و آن را به قیمتی نامشخص و تضمین نشده میفروشد، از این رو مخاطرهپذیر است.» کارآفرین در این دوره شامل کسانی نظیر بازرگانان، صنعتگران و دیگر مالکان خصوصی میگردید.
دورهی سوم: قرون ۱۸ و ۱۹ میلادی و اوایل قرن بیستم «تمایز کارآفرینان از دیگر بازیگران صحنهی اقتصاد»:
در این دوره ابتدا کارآفرین از تامینکنندهی سرمایه متمایز می گردد. یعنی کسی که “مخاطره” میکند، با کسی که سرمایه را تامین میکند، متفاوت است. ادیسون به عنوان یکی از کارآفرینان این دوره پایهگذار فناوریهای جدید شناخته میشود، ولی او سرمایهی مورد نیاز فعالیتهای خود را از طریق اخذ وام از سرمایهگذاران خصوصی تامین میکرد. همچنین در این دوره میان کارآفرین و مدیر کسب و کار نیز تفاوت گذارده میشود. کسی که سود حاصل از سرمایه را دریافت میکند با شخصی که سود حاصل از توانمندیهای مدیریتی را دریافت میکند، تفاوت دارد.
نخستین گام جهت شناخت و تبیین درست هر مفهوم یا پدیده، ارائه تعریف روشنی از آن است. کارآفرینی مانند سایر واژههای مطرح در علوم انسانی هنگامی قابل تحلیل و تبیین است که بتوان تعاریف روشن و مشخصی از آن ارائه کرد. در مورد کارآفرینی تعریف واحدی وجود ندارد و از ابتدای طرح آن در محافل علمی، تعاریف متفاوتی از دیدگاههای گوناگون برای آن بیان گردیده است. اکنون در عرصه جهانی افراد خلاق، نوآور و مبتکر به عنوان کارآفرینان منشاء تحولات بزرگی در زمینههای تولیدی و خدماتی شدهاند که از آنها به عنوان قهرمانان ملی یاد می شود. طی سالهای ۱۹۶۰ – ۱۹۸۰ در هندوستان، تنها ۵۰۰ مؤسسه کارآفرینی شروع به کار کردهاند، و حتی شرکت های بزرگ جهانی برای حل مشکلات خود به کارآفرینان روی آوردهاند. در واقع چرخ های توسعه اقتصادی همواره با توسعه کارآفرینی به حرکت در می آیند. در ایالات متحده هر سال بیش از یک میلیون فعالیت تجاری جدید شروع به کار می کند. این در حالی است که در ایران حتی یک مؤسسه کارآفرینی در دهه های اخیر نداشته ایم. از سوی دیگر تغییر فراگیر روشها و نگرشها طی دو دهه اخیر، توجه بسیاری را به آموزش و پرورش و نیز جذب و به کارگیری مدیران کارآفرین سوق داده است. بنابراین از ابتدای دهه ۶۰ توجه بیشتری به کارآفرینان مبذول شد. توجه به کارآفرینی و ایجاد و توسعه آن علیرغم وجود بعضی انگیزه های مشخص گام مثبتی در جهت ایجاد فضای مناسب جهت توسعه، افزایش منابع ملی، کاهش نرخ بیکاری، تعادل ساختاری و توسعه در شهرها و روستاها خواهد بود.
کارآفرین:
واژه کارآفرین از کلمهEntrepreneur (به معنای متعهد شدن) مشتق شده که در اصل از زبان فرانسه به دیگر زبانها راه یافته است. انگلیسی ها سه اصطلاح با نامهای ماجراجو، متعهد و کارفرما را در مورد کارآفرین به کار میبردند. از نظر آنها، کارآفرین کسی است که متعهد می شود مخاطره های یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل کند.
در واقع کارآفرین کسی است که نوآوری خاص داشته باشد. این نوآوری می تواند در ارائه یک محصول جدید، ارائه یک خدمت جدید، در طراحی یک فرآیند نوین و یا نوآوری در رضایت مشتری و… باشد.
کارآفرینان در واقع به تغییر به عنوان مقوله تعیین کننده می نگرند، آنها ارزشها را تغییر می دهند و ماهیت آنها را دچار تحول می کنند. آنان برای تحقق این ایده، قدرت ریسکپذیری خود را به کار میگیرند. به درستی تصمیمگیری میکنند و از این رو هر کس به درستی اتخاذ تصمیم نماید به نوعی کارآفرین تلقی میشود.
از نظر «شومیتر» کارآفرین نیروی محرکه و موتور توسعه اقتصادی است. وی مشخصه کارآفرین را نوآوری میداند. همچنین «جفری تیمونز» معتقد است که کارآفرین فردی است که باعث خلق بینشی ارزشمند از هیچ میشود.
کارآفرینی:
فرآیندی که بتواند با استفاده از خلاقیت، چیز نویی را همراه با ارزش جدید با استفاده از زمان، منابع، ریسک و به کارگیری همراهان بوجود آورد کارآفرینی گویند. کارآفرینی فقط فردی نیست. سازمانی هم میتواند باشد حتی شرکتهای بزرگ اعم از دولتی و خصوصی هم میتوانند به کارآفرینی دست زنند. امروزه حتی صحبت از دولت کارآفرین به میان آمده است.
به عقیده «ارتورکول» کارآفرینی عبارت است از فعالیت هدفمند که شامل یک سری تصمیمات منسجم فرد یا گروهی از افراد برای ایجاد، توسعه یا حفظ واحد اقتصادی است. «روبرت نشتات» کارآفرینی را قبول مخاطره، تعقیب فرصتها، ارضای نیازها از طریق نوآوری و تأسیس یک کسب و کار میداند. از نظر «پیتر دراکر» کارآفرینی یک رفتار میباشد و در واقع بکاربردن مفاهیم و تکنیکهای مدیریتی، استانداردسازی محصول، بنا نهادن کار بر پایه آموزش میباشد.
عوامل کلیدی کارآفرینی:
شش عامل کلیدی در مورد کارآفرینی وجود دارد که عبارتند از:
– شناخت هدف
– داشتن افق
– بکارگیری خلاقیتهای ذهنی
– جامعهگرا و جامعهپذیر بودن
– شهامت، ابتکار، امیدوار و ریسکپذیر بودن
– واقعبینانه برخورد کردن با تفاوت بین خلاقیتها و فرصتها
ویژگیهای کارآفرینان:
تا به حال ویژگی زیادی در خصوص کارآفرینان بیان شده است. همه کارآفرینان در صفات فردی یکسان نیستند اما ویژگیهای عمومی در آنها وجود دارد که عبارتند از:
– خلاقیت و نوآوری
– هدف گرایی
– ریسک پذیری
– فرصت گرایی و فرصت شناسی
– آینده نگری و دوراندیشی
– انعطاف پذیری
– اهل کار و عمل
– اعتماد به نفس و خودباوری
– واقع بینی
مزایا و منافع کارآفرینی:
– کارآفرینی عامل ترغیب و تشویق سرمایه گذاری است.
– کارآفرینی عامل تحریک و تشویق حس رقابت است.
– کارآفرینی عامل تغییر و نوآوری است.
– کارآفرینی باعث ایجاد اشتغال میشود.
– کارآفرینی کیفیت زندگی را بهبود میبخشد.
– کارآفرینی موجب توزیع مناسب درآمد میشود.
بنابر منافع مذکور، امروزه در تمام سرمایهگذاریهای دنیا سعی بر این است که مغزهای متفکر صنعتی را شناسایی و جذب کنند به دلیل اینکه دنیای امروز، جهان علم و تکنولوژی است و ارزش اصلی تولید در مغز انسانها نهفته است.
نقش کارآفرینی در اشتغال:
زمانی که کارآفرینان یک شغل جدید را شروع میکنند بالطبع حداقل به یک یا چند نیروی استخدامی نیاز دارند تا کارهای خود را سامان بخشند. کارآفرینان به علت قابلیت اشتغالزایی که دارند، به کاهش نرخ بیکاری که از اهداف کلان اقتصادی، اجتماعی، دولتها است کمک میکنند. بنابراین، کارآفرینی میتواند زمینهساز اشتغال نیروی کار باشد و نوآوری که در یک فعالیت اقتصادی توسط خود فرد ایجاد میشود منجر به ایجاد اشتغال در جامعه میشود. بر اساس آخرین نظرسنجی که تحت عنوان فرهنگ کار و نگاه ایرانیان در آن انجام شده است فقط ۴۲ درصد از جمعیت ایران خواهان شغلهای ثابت اداری و یا در چارچوب شغلهای وظیفهگرایی هستند. این در حالی است که در سال۲۰۰۰ بیش از۶۲ درصد از جمعیت دنیا اظهار داشتند که میخواهند دارای شغل مستقل (فعالیت خوداشتغالی) باشند، ۳۴ درصد از کل جمعیت بالا آماده پذیرش ریسک به منظور دستیابی به رضایت شغلی متکی بر فعالیتهای فردی تأکید داشتند. امروزه روحیه کارآفرینی به شدت در میان جمعیت جوان ایران در حال گسترش است. از طرفی با توجه به شرایط اقتصادی، اجتماعی کشور در حال حاضر، توجه به کارآفرینی بیش از پیش حائز اهمیت شده است. با عنایت به اعمال سیاست کاهش تصدیگری دولت و همچنین محدودیتهای سرمایهگذاری در بخش خصوصی، سوقدهی جوانان و زنان جویای کار به سمت مشاغل کارآفرینی و خوداشتغالی ضرورت مییابد. مملکتی که یکی از آغاز کنندگان تمدن بشری بوده احتیاج به جوانانی دارد که کانونهای تولید و اشتغال را در جامعه تشکیل دهند.
آموزش کارآفرینی:
پژوهشها نشان میدهد که مهمترین عامل مؤثر در حرکت کارآفرینی از قوه به فعل، بروز روحیه کارآفرینی در افراد از طریق آموزش میباشد. سازمان بینالمللی کار (ILO) به منظور ارتقاء کارآفرینی مدیران صنایع کوچک، برنامههای آموزشی و مشاورهای با عنوان SIYB در کشورهای مختلف بوجود آورده است. این برنامهها که عملکرد مؤسسات کوچک اقتصادی را بهبود میبخشد برحسب توانایی مدیران صنایع کوچک و نوع فعالیت طراحی شدهاند. قابل توجه است که با طی دوره SIYB، ۹۰ درصد شرکتکنندگان با اصول اولیه کسب و کار آشنا شدهاند و ۵۰ درصد از کارآفرینان مهارتهای خاص مدیریتی را فرا گرفتهاند. در حال حاضر ILO در ۷۰ کشور دنیا برنامه SIYB را که هدف آن رشد کارآفرینی در صنایع کوچک است به اجرا آورده است.
کارآفرینی در ایران:
طی یک دهه از اجرای برنامه SIYB توسط ILO در کشورهای مختلف جهان، بیش از صد هزار کارآفرین تحت آموزش قرار گرفتهاند. با استفاده از الگوی SIYB و تجارب ارزندهای که از اجرای آن بدست آمده و با توجه به شرایط اقتصاد ایران، چارچوبی برای تشکیل دورههای آموزشی کارآفرینی در ایران در قالب طرح «ستاد آموزش کارآْفرینی ایران» (SAKA) طراحی و ارائه شده است. همچنین مؤسسه کار و تأمین اجتماعی با استفاده از منابع بینالمللی کار (ILO)، طرح آموزش کارآفرینی را در سال ۱۳۶۷ ارائه نمود و همزمان با تدوین نظام جدید آموزشی، در سال ۱۳۶۸ «کارآفرینی» را به عنوان یکی از دروس رشته کار و دانش پیشنهاد کرد. در طرح آموزش کارآفرینی تأکید شده است که «آموزش برای ایجاد اشتغال با مزد» دیگر تنها راه حل مقابله با مشکل فزاینده بیکاری نبوده و قلمرو آموزش از فرهنگ «برای دیگران کار کردن» فراتر رفته است.
وزارت کار و امور اجتماعی نیز در راستای وظایف و اهداف خود، به کارآفرینی به عنوان یک راهکار مؤثر در ایجاد اشتغال نگریسته و در این زمینه اقداماتی به عمل آورده است. از جمله اهم این اقدامات میتوان به برگزاری جشنواره اشتغال و کارآفرینی در مهر ماه سال ۱۳۸۳ اشاره کرد. این جشنواره که در تاریخ ۱۴ و ۱۵ مهر ماه سال ۱۳۸۳ در مجموعه فرهنگی ورزشی وزارت متبوع با همکاری سازمان همیاری اشتغال فارغالتحصیلان برگزار شد، اهداف زیر را دنبال میکرد:
– شناسایی و معرفی طرحها و تلاشگران برگزیده در حوزه اشتغال و کارآفرینی
– ترویج و اشاعه فرهنگ کارآفرینی به منظور ایجاد اشتغال بیشتر
– فراهم ساختن زمینه مناسب برای رقابت سازنده در این عرصه
این جشنواره دارای برنامههای آموزشی و ترویجی نیز بود از جمله سه کارگاه آموزشی در زمینههای:
– روش جذب و تأمین سرمایه برای راهاندازی کسب و کار
– روش تهیه طرح کسب و کار
– مدیریت توسعه بنگاههای اقتصادی کوچک و متوسط (SMEs)
همچنین جلسات و نشستهای تخصصی در زمینههای اخلاق و فرهنگ کار، مشاوره شغلی، حقوق و قوانین کار و … نیز برگزار شد.
تجارب چند کشور جهان:
اولین کشوری که ترویج فرهنگ کارآفرینی را از سطح دبیرستان شروع کرد ژاپن بود. اولین مؤسسه در توکیو در سال ۱۹۵۶ میلادی آغاز به کار کرد. در سال ۱۹۵۸ سازمان آموزش و پرورش ژاپن طرحی را برای اشاعه فرهنگ کارآفرینی تحت عنوان سربازان فداکار اقتصادی ژاپن، پیاده و اجرا کرد. براساس این طرح از افراد از سطح دبیرستانها به مسئله کارآفرینی پرداخته و آموزش دیدند که در حین تحصیل چگونه کار کنند و به دنبال کسب سود باشند و چگونه کشورشان را از وابستگی صنعتی رهایی دهند. به تدریج مسئله کارآفرینی در ژاپن به سطح دانشگاهها هم کشیده شد. اکنون در ژاپن بیش از ۲۵۰ مؤسسه بزرگ کارآفرینی وجود دارد.
بین سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۹۲ میلادی بیش از ۹۶ درصد نوآوری صنعتی که توانست موقعیت ژاپن را در اقتصاد جهانی به یک موقعیت برتر تبدیل کند توسط کارآفرینان صورت گرفت. البته ناگفته نماند حمایتهای دولت هم در این زمینه نقش مهمی داشته است.
در انگلستان، دولت به دانشگاهها جهت آموزش و کارآفرینی یارانههایی میپردازد. در هلند، برای پرسنل SMEها آموزشهای حرفهای گذاشته شد به طوری که در سال ۱۹۹۸، ۳۲ درصد از SMEها درگیر آموزش حرفهای بودهاند. همچنین در ایتالیا، ۸۵۵ دوره کسب و کار برای ۱۰۰۰۰ نفر شرکت کننده در بیش از ۲۰ دانشگاه ارائه شده است.
راهکارهای ترویج کارآفرینی:
با ضرورت روزافزون نیاز به افراد کارآفرین در جامعه ما به ویژه بعد از انقلاب و دوران سازندگی که با رشد صنعت مواجه هستیم باید تمامی ارگانها با همکاری هم در این زمینه قدم بردارند و هر کدام نقشی را بر عهده گیرند و نقش دولت در این میان از همه مهمتر است. از جمله:
– تنظیم و تدوین سیاستهای بلند مدت و میان مدت در خصوص حمایت از فعالیتهای کارآفرینی و کارآْفرینان نوپا.
– ترویج فرهنگ کارآفرینی و معرفی کارآفرینان نمونه از طریق مطبوعات و قدردانی از آنها.
– ساختن فیلم و سریال در مورد زندگی کارآفرینان نمونه و تشویق مردم به سوی کارآفرینی توسط صدا و سیما.
– وارد کردن مضامین کارآفرینی در کتابهای درسی میتواند بذر ایجاد انگیزه کارآفرینی را در کودکان بارور کند.
– تبیین شرایط محیطی لازم برای پرورش و رشد استعدادهای کارآفرینی.
– برگزاری سمینار، نشر مقاله و ارائه سخنرانی به منظور تغییر دانش و معرفت مدیران و سیاستگذاران و کارگزاران مؤسسات.
– گسترش فرهنگ کارآفرینی در بخش دولتی و تعاونی.
– تدوین دورههای آموزشی بلند مدت در چارچوب دورههای تحصیلی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا در دانشگاهها، ایجاد مراکز آموزشی مستقل و مراکز آموزشی مدیریت در سطح دبیرستانها و مدارس راهنمایی و ابتدایی.
– حمایتهای دولتی و خصوصی جهت فعالیت بیشتر و مطلوبتر کارآفرینان.
– ایجاد و گسترش صنایع کوچک به منظور بهرهبرداری از ظرفیتهای خالی اقتصاد کشور.
– اصلاح سیاستها و قوانین دست و پاگیر دولتی.
– برگزاری جلساتی با حضور کارآفرینان و بیان مشکلات موجود بر سر راه آنان و ارائه شیوههای مقابله با آن مشکلات.
– معرفی یک روز به عنوان روز کارآفرین تا به عمل آنها ارزش و اعتبار بخشیم. در خاتمه امید آن میرود که فضای کشور به گونهای فراهم شود که کارآفرینان بتوانند رشد نمایند و این امر مستلزم همکاری نزدیک محافل علمی و مؤسسات اجرایی برای شناسایی و پرورش و توسعه استعدادهای افراد است تا بتوانیم هر چه بهتر و بیشتر از این ذخایر گرانبها به نحو احسن استفاده نماییم.
خانواده و کارآفرینی:
کار آفرینی مفهومی است که همراه با خلقت بشر وجود داشته است. مروری بر ادبیات کارآفرینی نشان میدهد که مفهوم کارآفرینی برای اولین بار توسط اقتصاددانان مطرح شد. سپس با توجه به اهمیت و نقش کارآفرینی در شکلگیری تحولات اقتصادی در جوامع، دانشمندان علوم اجتماعی نیز به بررسی ویژگیهای فردی و اجتماعی کارآفرینان پرداختند. خانواده، کانونی است که در شکلگیری این ویژگیها، میتواند نقش حیاتی ایفا کند. در جوامع سنتی که مردان نقش «نانآوری» و زنان نقش «خانهداری و تربیت فرزندان» را بر عهده داشتند، انتقال ایده کسب و کار بیشتر از طرف مرد صورت میگرفت؛ ساختار جدید خانواده درجامعه امروز و به تبع آن خروج زن از خانه، ظهور جلوههای تازهای از بروز خلاقیت و نوآوری را در هر دو جنس زن و مرد باعث شد. بدنبال این تغییر نگرش؛ شیوه تولید، سبک زندگی و نقشهای والدین در درون خانواده نیز دچار دگرگونی شد. به شکلی که هر کدام از والدین با رفتار خود میتوانند در رشد اعتماد به نفس،خلق ایدههای جدید در خانواده و تعیین مسیر شغلی فرزندان، نقشهای اساسی را ایفاء کنند.
اگر خانواده را از دیدگاه نهادی مورد بررسی قرار دهیم به این نتیجه میرسیم که که خانواده از نظر کمی و کیفی میتواند کانون اصلی اندیشه کار و تلاش و پرورش روحیه خلق ایده و کار در افراد باشد. تحقق این امر مستلزم توجه ویژه والدین به ابعاد و ساحتهای حیات فردی فرزند از هنگام تولد تا زمان تکوین شخصیت اوست. وقتی پدر یا مادر همچون الگویی تلاشگر و مؤثر در عرصه کار و تولید در جامعه ظاهر شوند،کارکردهای مثبت ناشی از فعالیت آنها فرزند را به سمت و سویی ترغیب مینماید تا ذهن خود را به صورتی منسجم و ثمربخش به ادامه شغل والدین و یا حرفهای جدیدتر سوق دهد. برای چنین فردی دستیابی به منابع اقتصادی ناشی از کار و تسخیر فضاهای جدید، ارزش تلقی میشود. چنین طرز تلقی از دنیای پیرامون، ذهن فرد را نسبت به خلق ایدهای نو و استقلال اقتصادی و کسب موفقیت، دگرگون میسازد. در این مرحله، نوجوان یا جوان ایدهکاری خود را با خانواده در میان میگذارد چه بسا بتواند از تجربیات و رهنمودهای والدین و احتمالاً حمایت مالی و اجتماعی آنها بهرهمند شود. اینجاست که معیارها و ارزشهای خانواده برای فرزند ملاک عمل و چراغ راه او در مسیر کار و تلاش واقع میشود. وظیفه والدین در چنین شرایطی تشریح ابعاد گسترده فعالیت اقتصادی به عنوان ارزش بنیادی برای فرزند و هدایت او در مسیر مطلوب، آغاز توأم با موفقیت را در راهاندازی کسب و کار به همراه خواهد داشت.
میزان تحصیلات، نوع شغل والدین، ساخت خانواده، روابط خانوادگی (خصوصاً رابطه والدین با فرزندان)، درآمد خانواده و میزان برخورداری از امکانات رفاهی در شکلگیری «فرهنگ کار» در خانواده میتواند تأثیر داشته باشد. انسانهای متفاوت، توانمندیهای متفاوتی دارند که اگر از همان دوران نوجوانی در مسیر مشخص هدایت شوند، میتوانند با خلق ایدههای جدید خود، تغییر در روند تولید و بالطبع تغییر در فرآیند تکنولوژی را آسان کنند.
مراحل توسعه کارآفرینی توسط خانواده:
1- مراحل نهادینه کردن «فرهنگ کارآفرینی»:
خانواده به عنوان انتقال دهنده جبههای از اصطلاحات، آئینها و رفتارهای اجتماعی میتواند نقش ثمربخش خود را جهت آشنایی با مفاهیمی مثل: «توفیق طلبی»، «استقلال طلبی» و «خطرپذیری» در عرصه فعالیت اقتصادی و همسازی با واقعیتهای کاری در جامعه، به اعضاء خود ارزانی دارد.
نوع نگرش والدین به دنیای پیرامون خود و چگونگی تجسم ارزشهای اجتماعی برای فرزندان در شکلگیری آینده شغلی آنها، میتواند راه را برای دستیابی به اقتصاد سالم هموار سازد. مثلاً چنانچه کسب موفقیت در جهت خلق ثروت و ایجاد فرصتهای شغلی جدید به عنوان بخشی از ارزشهای مورد نظر والدین برای فرزند به تصویر کشیده شود، نوجوان در چنین شرایطی ذهن خود را برای رسیدن به چنین موقعیتی آماده میسازد. در ادامه چنین فرآیند ذهنی، فرد بدنبال راههای دستیابی به چنین موقعیتی است. او موقعیتهای متفاوت را با هم مقایسه میکند؛ شبیهسازی ذهنی انجام میدهد؛ به پرس و جو میپردازد؛ و گاهی اوقات در نشریات، کتب، محیط مدرسه و حتی مجالس سخنرانی پرسشهای ذهنی خود را دنبال میکند. آنگاه، فرد با آگاهی از ارزش کار و تلاش آماده است بخش بزرگی از خواستهها، آرمانها و ارزشهای مورد نظر خانواده خود را به محک تجربه بگذارد.
2- تعیین مسیر شغلی:
فضای درون خانواده، خصوصاً رهنمودهای والدین به فرزندان، این امکان را به آنها میدهد تا با گسستن از عادات و معتقدات پیشین خود یا سایر افراد خانواده، رفتار جدیدی را مورد کند و کار قرار داده و خود را با نظم اجتماعی نوین هماهنگ سازند؛ به شکلی که بتوانند بر فراز خواستهها و آرزوهای ذهنی خود و منطبق بر نظامهای مدرن پرو بال بزنند و از نفوذ و سلطه اندیشه و روشهای سنتی در رفتار آتی خود بکاهند. در ادامه چنین روندی، نقش آفرینی فرزند در درون خانواده معطوف به فرآیندهای تولید و خلق ارزش در جامعه خواهد شد. در این ارتباط، والدین با شناخت توانمندیهای بالقوه فرزندان خود و هدایت آنها در مسیر شغلی، نقش مهمی در شناسایی و پرورش افراد خلاق و کارآفرین در جامعه ایفاء میکنند.
3- توانمندسازی ( یادگیری فنآوریهای جدید):
حمایت و تشویق والدین جهت یادگیری فن آوریهای جدید از جمله فنآوریهای تکنولوژیکی و اطلاعاتی و معرفی مشاغلی که امکان کسب درآمد بالا را برای فرزندان فراهم میسازد، آنان را علاوه بر نقشآفرینی در درون خانواده، معطوف به اهداف توسعه در سطح جامعه یعنی کار مفید و بهرهوری بالا خواهد کرد. تغییر نگرشها و رفتارهای کلیشهای در مورد ایفاء نقشهای خانوادگی و اجتماعی و تشویق فرزندان به رفتارهای مثبت اقتصادی و اجتماعی، آنان را افرادی کارآمد و هدفمند میپروراند. زیرا پیروی از کلیشههای سنتی و تکراری در عرصه کار و فعالیت، هم به خانواده و هم به جامعه صدمات جبران ناپذیری وارد میسازد. به همین دلیل؛ گذر از این مرحله، تاثیرپذیری فرد از تغییرات جدید و پذیرش مسئولیت خطیر اجتماعی به منظور ایجاد کسب و کار جدید و دسترسی به موقعیتهای بهتر و جدیدتر، از فرد یک انسان مستقل و توانمند میسازد که در عرصههای گوناگون زندگی ضمن پذیرش نقشهای متفاوت میتواند مفید واقع شود.
4- راهاندازی و اداره کسب و کار اقتصادی:
در این مرحله، فرد با ارزیابی مشاغل متناسب با خواستههای خود و خانواده، به خلق ایده در زمینهکار و فعالیت میپردازد؛ چارچوب فکری خود را در قالب طرح کسب و کار به جامعه عرضه میکند؛ سپس، با مدیریت خود فعالیت اقتصادی را آغاز میکند. در این مرحله، والدین با استفاده از تجارب خود میتوانند فرزندشان را جهت اداره کسب و کار یاری کنند. هر چند ممکن است این نیاز صرفاً متوجه حمایتهای مالی آنها نباشد. با ادامه حمایت خانواده و تقویت روحیه کارآفرینی در فرزندان به منظور راهاندازی و مدیریت کسب و کار اقتصادی توسط آنان، نتایج ذیل متوجه جامعه خواهد شد:
ـ ایجاد و توسعه اشتغال در بخشهای اقتصادی کشور و به تبع آن استقلال اقتصادی خانوادهها
ـ دگرگونی در روند تولید با استفاده از تکنولوژی پیشرفته و بدنبال آن تغییر در فرهنگ مصرف
ـ تنوع شغلی و ایجاد رقابت گسترده در بازارهای اقتصادی
ـ بسط و توسعه صادرات با اتکاء به منابع موجود در کشور
ـ کاهش نرخ بیکاری و تورم و بدنبال آن کاهش آسیبهای اجتماعی در جامعه
کارآفرینی زنان:
در جامعه امروز، زنان نقش مهم و در حال گسترشی در زمینه کسب و کار دارند. در سالهای اخیر، سهم زنان در کسب و کارهای خصوصی به اندازه کارهای دولتی روند رو به رشدی را طی کرده است. مثلا در آمریکا، از سال ۱۹۹۰ تا سال ۱۹۹۸، کارهایی که توسط زنان اداره می شود افزایش چشمگیری داشته است ۹٫۱ میلیون کار اداره شده توسط زنان در آمریکا ۲۷٫۵ میلیون نفر را بکار گرفته است و ۳٫۶ تریلیون دلار در اقتصاد آمریکا مشارکت دارد. با این وجود زنان با موانع خاصی در کسب و کار مواجه می شوند که بتدریج باید بر آنها غلبه کنند.
موانع اشتغال و کارآفرینی زنان در ایران:
از اوایل قرن حاضر جهان با یک پدیده اجتماعی اقتصادی به نام مشارکت اقتصادی زنان در مشاغل خارج از خانه روبه رو شده است. وضعیت اشتغال زنان در ایران مشابه با کشورهای در حال توسعه، در وضعیت مطلوبی نیست، همواره زنان فرصت های شغلی کمتری دارند و غالباً در بخش غیر رسمی با اندک دستمزد مشغول بکارند. در واقع میتوان گفت، طبق آمار ۱۳۷۵، تنها ۱/۱۲% زنان ده ساله و بیشتر کشور از نظر اقتصادی فعالند که بیشترین فعالیت را در بخش خدمات (۸/۴۵%) و حدود ۷/۱۶% در بخش صنعت در گروه صنعت (ساخت)، اشتغال دارند. حدود ۷۱% شاغلان بخش خدمات در گروه های آموزشی، بهداشت و مددکاری مشارکت دارند. بیشترین شاغلان زن در گروه حقوق بگیران قرار دارند (۶۰%) و تنها ۹/۰% شاغلان کارفرما هستند. زنان شاغل بیشتر در نقاط شهری (۵۶%) سکونت دارند و در گروه سنی ۲۹ـ۲۵ سال هستند و پس از آن گروه عمدهای مشغول ازدواج و پرورش فرزند و بطور کل امور خانواده میشوند. با توجه به اینکه نرخ فعالیت ایران نسبت به کشورهای دیگر بسیار پایین است: (۶/۴۳%). این امر در مورد زنان (۱۵%)و در مورد فعالیت مردان (۷۱%) است. نرخ بیکاری جمعیت نیز روزبه روز فزونی میگیرد بطوریکه حدود ۱/۲۶% جمعیت زنان فعال مناطق شهری بیکارند. نرخ بیکاری زنان تحصیلکرده خصوصاً در سال های اخیر مرتباً رو به افزایش است. لذا تلاش جهت بهبود وضعیت فعلی و رهایی از مشکلات و موانع مسئولیتی جمعی است. متاسفانه تحقیقات و پژوهش های داخلی در زمینه کارآفرینی زنان، به دلیل نوپایی مبحث بسیار محدود است و از آنجا که حتی اشتغال زنان در ایران همواره با مسائلی مواجه بوده، طبیعتاً کارآفرینی زنان با مسائل فزاینده ای روبه رو است. فرایند کارآفرینی زنان را میتوان ازابعاد متنوعی بررسی کرد وآن را متأثر از مجموعه عوامل فردی، محیطی و سازمانی دانست.
در بعد فردی:
بیشتر انگیزهها، ویژگی های شخصیتی و ویژگی های جمعیت شناختی مدنظر است میتوان گفت میان تواناییهای شخصیتی از قبیل اعتماد بنفس و پنداشت از خود، بر اشتغال زنان رابطه متقابل وجود دارد، بطوریکه پنداشت از خود و اعتماد بنفس بالا تأثیر مستقیم بر اشتغال زنان و موقعیت شغلی آنان دارد. بنابر اطلاعات جمعیت شناختی، هر چه نرخ باروری به دلیل جوانی جمعیت افزایش مییابد، با نزول اشتغال زنان مواجه هستیم؛ همچنین میان تعداد فرزند و اشتغال رابطه معکوس وجود دارد، بطوریکه تنها ۸/۲۳% از زنان دارای سه فرزند یا بیشتر در مقابل ۷/۵۷% زنان با ۱ یا ۲ فرزند به فعالیت شغلی میپردازند. وضعیت تأهل نیز بیتأثیر در موضوع نیست، بطوریکه زنان مجرد از آزادی عمل بیشتری برای اشتغال و فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی نسبت به متأهلین برخوردارند. تحصیلات نیز عامل قابل توجهی است، طبق آمارهای رسمی (۷۵) ۲/۷۴% زنان کشور باسواد هستند و درصد قابل ملاحظهای از جمعیت دانشجویی را زنان تشکیل میدهند. باوجود این، سهم زنان شاغل با تحصیلات عالی نسبت به کل اشتغال زنان و همچنین درصد مدیران زن با تحصیلات عالی بسیار محدودتر از مدیران زن بدون تحصیلات عالی است.
به صراحت میتوان گفت که عوامل محیطی نقش بسیار مهمی را نسبت به عوامل فردی عهدهدار است، چرا که ویژگی های شخصیتی و توانمندی های روانی بسیار متأثراز عوامل محیطی است. وضعیت اجتماعی، فرهنگی، حقوقی،دینی، سیاسی و اقتصادی جامعه مطمئناً نقش بسزایی را در تقویت یا تضعیف فعالیتها در امور متفاوت دارد. در حوزه اشتغال زنان و فراتر از آن خود اشتغالی آنها، موانع محیطی بسیاری را میتوان برشمرد:
در بعد اجتماعی:
هنجارهای رایج در زمینه تقسیم کار، وجود نوعی مرزبندی طبیعی میان کار زنان (خانهداری) و مردان (امور بیرون منزل)، مسئله تعدد نقش زنان بطوریکه انتظار انجام مسئولیت های متفاوت زنان در قالب همسر، مادر، خانهدار، شاغل …. آنها را دچار تنش و نوعی تضاد نقش و فشارهای ناشی از آن میکند. ناامنیهای اجتماعی که امکان حضور فعال زنان در جامعه، که لازمهاش سفرهای بین شهری, اقامت در هتلها و اماکن سالم است را با مشکل مواجه کرده است. با مرور شرایط اجتماعی حاکم بر سه دهه اخیر. متوجه میشویم که ایدئولوژی حاکم در سال های اولیه پس از انقلاب بیشترین لطمه را بر مشارکت زنان وارد کرده است که تعطیلی مهدکودک های دولتی و مراکز تنظیم خانواده، بازنشستگی زودرس زنان، تعریف شغل های مشابه نقش مادری برای زنان، از آن جمله است.
در بعد فرهنگی:
فرهنگ اقتدارگرا و مردسالار همواره رواج دهنده باورهای سنتی و کلیشههای جنسیتی بوده و از ابتدا، تربیت و اجتماعی شدن دختران، در نظر گرفتن خویش به عنوان جنس دوم و تضعیف اعتماد بنفس و تعمیق حس حقارت و خود کمبینی تواناییهای خویش را در پی داشته است. همچنین کمبود آگاهی زنان در ابعاد حقوق فردی، خانوادگی و اجتماعی، حرفهای و عدم شرکت در تشکلهای صنعتی حرفهای و فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، به استمرار ساخت نابرابر کمک میرساند. بدلیل نگاه جنسیتی، فرصت های اجتماعی و شغلی کمتر بطور برابر با توجه به شایستگی ها به افراد، فارغ از جنسیتشان اعطا گشته است، همواره شاهد تبعیض های جنسیتی در اشتغال هستیم.
در بعد اقتصادى:
در حالیکه زنان در آسیا بطور متوسط ۱۳-۱۲ ساعت بیش از مردان کار میکنند، بدلیل بدون مزد بودن کار خانگی همچنان در سطح نازل درآمدی قرار میگیرند. ارتقاء مقام ها تنها بر اساس شایستگیها صورت نمیپذیرد. بطوریکه بین سال های ۶۵-۵۵ از کل مردان شاغل تنها ۶% تحصیلات عالیه داشتهاند. در حالیکه ۱۸% زنان شاغل، تحصیلات عالیه داشتهاند و جای شگفتی است که از کل زنان تحصیلکرده عالی تنها ۵% به سمتهای بالای اداری و مدیریتی رسیده اند. (آمار ۱۳۸۱) تبعیضهای جنسیتی در نوع آموزش: شامل مواد درسی، نقش زنان در کتاب های درسی، رسانهها که بیشتر تقویت کننده دید سنتی نسبت به زن است. همچنین محدودیت های آموزش در نظام آموزش عالی برای زنان مانند انحصار برخی رشتهها برای مردان، محدودیت اعزام به خارج کشور برای ادامه تحصیل و کمبود امکانات (خوابگاه) برای دختران, همگی از موانع مشارکت زنان است. باورهای فقهی دینی نیز بیتأثیر در این مسئله نیست، احکام موجود در زمنیه ارث، نفقه، اجازه خروج از کشور در بعد اقتصادی و احکامی چون شهادت، دیه، قضاوت، طلاق، حق حضانت در بعد خانوادگی اجتماعی بیشک تأثیر منفی در پیشرفت و شکوفایی همه جانبه زنان دارد که میتوان با استنباط های متناسب شرایط زمانی و مکانی موانع را برطرف کرد.
وضعیت حقوقی و قوانین: قوانین ناظر بر خانواده از جمله مواد ۱۱۰۶ (نفقه زن)، ۱۱۹۹ (نفقه اولاد)، ۱۱۱۷ (منع کار زن در صورت عدم رضایت شوهر). از آنجا که طبق قانون، ریاست خانواده با شوهر است و خروج از کشور زن منوط به اجازه کتبی شوهر است. مشکلاتی در مسیر کار زنان ایجاد می شود. قوانین ناظر بر اشتغال، از جمله قانون اشتغال نیمهوقت زنان، مقررات در زمینه مرخصی زایمان و ماده ۵ مصوبه ۱۳۷۱ شورای عالی انقلاب که محدود کننده حیطه اشتغال زنان است. هیچکدام کمکی به افزایش مشارکت اقتصادی اجتماعی زنان نکرده است. البته زمینههای مساعد قانونی را نیز نباید از نظر دور داشت. اصول ۳، ۲۱، ۲۸، ۴۱ برخورداری زنان از حقوق اجتماعی مساوی با مردان را متذکر شده و همچنین طبق ماده ۱۱۱۸ مصوب ۱۳۱۳ زن مستقلاً میتواند در دارایی خود هر تصرفی را داشته باشد. تصویب قانون در مورد کنترل جمعیت نیز مطمئناً بیتأثیر در مشارکت بیشتر زنان نیست. پرواضح است پیش شرط راه اندازی فعالیت های کارآفرینانه توسط زنان ،شناسایی دقیق عوامل موثر بر فرایند اشتغال و کارافرینی است و مطالعات راهبردی دراین زمینه ضروری به نظر می رسد.
کسب و کار خانگی یا مجازی:
تعریف: به هر نوع فعالیت اقتصادی در محل سکونت شخصی که با استفاده از امکانات و وسایل منزل راه اندازی شود کسب و کار خانگی میگویند.
اهمیت کسب و کار خانگی: امروزه کسب و کارهای خانگی از بخشهای حیاتی و ضروری فعالیتهای اقتصادی کشورهای پیشرفته محسوب میشوند. کسب و کار خانگی از نظر ایجاد شغل ، نوآوری در عرضه محصول یا خدمات ، موجب تنوع و دگرگونی زیادی در اجتماع و اقتصاد هر کشور میشوند. همچنین برای جوانان ، کسب و کارهای خانگی نقطه شروع مناسبی برای راه اندازی کسب و کار شخصی است، زیرا راه اندازی آن در مقایسه با دیگر انواع کسب و کار ساده و آسان است. به عنوان نمونه شما میتوانید با یک دستگاه رایانه و یک خط تلفن ، یک کسب و کار اینترنتی راه بیندازید و کارها و خدمات مختلفی را به مردم عرضه و ازاین راه برای خود درآمد کسب کنید.
سابقه کسب و کارهای خانگی:
کسب و کارهای خانگی در ایران سابقه دیرینه دارند. بسیاری از صنایع دستی که امروزه هم وجود دارند، در منازل و محل سکونت افراد تولید میشده اند. بطور کلی کسب و کار خانگی پدیده جدیدی نیست ،بلکه در نتیجه تغییرات و تحولاتی که در فعالیتهای اقتصادی – اجتماعی امروز به وجود آمده به آن توجه بیشتری شده است و این نوع کسب و کارها روز به روز گسترش و توسعه می یابند.
دلایل انتخاب کسب و کار خانگی:
بالا بردن کیفیت زندگی:
امروزه اکثر صاحبان کسب و کار های خانگی بر این باورند که کار کردن در خانه، کیفیت زندگی آنان را بهبود میبخشد. کارکردن در خانه باعث میشود که وقت بیشتری به خانواده و خانه اختصاص یابد و به دیگر مسائل و موضوعات خانواده، از قبیل تربیت و پرورش فرزندان توجه بیشتری شود.به طور کلی امروزه کار و زندگی بیش از پیش در همدیگر ادغام شده اند.
توسعه فن آوری:
امروزه با پیشرفتهای زیادی که در زمینه علوم رایانه و دیگر وسایل ارتباطی به وجود آمده، محیط خانه محل مناسب و کاراتری برای کسب و کار شده است.
مزایای کسب و کار خانگی:
۱- آزادی و استقلال عمل بیشتر
۲- ساعات کاری انعطاف پذیر
۳- ایجاد تعادل و موازنه بیشتر بین کار و زندگی
۴- پایین بودن هزینه راه اندازی
۵- پایین بودن میزان ریسک
۶- امکان کارکردن پاره وقت
۷- راحت تر بودن تربیت بچه ها
۸- داشتن فرصت و زمان بیشتر
۹- تناسب با ویژگیهای جسمی افراد معلول و کم توان
۱۰- احتمال موفقیت بیشتر
۱۱- تناسب با اقشار مختلف
۱۲- احساس راحتی بیشتر
۱۳- عدم نیاز به مجوز
برای راه اندازی کسب و کار خانگی موارد زیر را باید در نظر بگیرید:
۱-درباره ایده کسب و کارتان تحقیق کنید.
۲- درباره محصول یا خدماتتان نیز اطلاعات کسب کنید.
۳- محل کار خود را تعیین کنید.
۴- مشارکت دیگر اعضای خانواده را جلب کنید.
۵- اسم مناسبی برای کسب و کارتان انتخاب کنید.
۶- اسیاب و تجهیزات مناسبی برای کسب و کارتان تهیه کنید.
۷- پوشش مناسب و درخور برای کسب و کارتان فراهم کنید.
۸- یک صندوق پستی به کسب و کارتان اختصاص دهید.
۹- با دوستان و همسایگانتان رک و صادق باشید.
۱۰- حساب بانکی برای کسب و کارتان باز کنید.
۱۱-ارتباطات بیشتری با دیگران برقرار کنید.
۱۲- از داشتن کسب کار خانگی واهمه و خجالتی نداشته باشید، بلکه به آن افتخار کنید.
عوامل اصلی موفقیت یک کسب و کار خانگی:
امروزه تقاضا برای کسب و کارهای خانگی بسیار زیاد شده است. افزایش تعداد کسانی که می خواهند در خانه کار کنند فزونی گرفته زیرا آنها یا نیازمند درآمد بیشترند یا اینکه می خواهند به استقلال مالی برسند. البته بسیاری افراد دچار مشکل می شوند زیرا رؤیاهای آنان به حقیقت نمی پیوندد. در اینجا چه نکاتی را باید مد نظر داشت؟
از ادعاهای غیر واقعی حذر کنید! همه می دانند که ادعاهایی همچون «۴ دلار سرمایه گذاری کنید، ۱ میلیون دلار سود ببرید»، یا «این ایمیل را برای پنج نفر از دوستانم فرستاده ام و در عرض چند هفته ۸۰۰۰۰ دلار درآمد به دست آوردم» یا حتی «در عرض یک هفته ۵/۱ میلیون دلار درآمد کسب کنید»، همگی کذب هستند. این ادعاها شما را به هیچ کجا نمی برند. در اکثر کشورها، ارسال این گونه پیامهای دروغ جرم است ضمن اینکه دوستان اعتمادشان را به شما از دست خواهند داد.
برای خود یک نام مناسب و یک وب سایت مناسب ایجاد کنید. انبوهی ازکسب و کارهای خانگی الکترونیک وجود دارند که می توانید از طریق وب سایتها با آنها آشنا شوید. به افراد تازه وارد گفته می شود که می توانند خدماتشان را بازاریابی کنند و این در حالی است که به دانش خاصی هم نیاز نیست. اینها علایمی جذاب برای آغاز کسب و کار خانگی شما هستند.
مطمئن شوید که می توانید نامی مناسب را برای کارتان انتخاب و وب سایتی را ایجاد نمایید. ترکیب کردن نام شرکتها با اعداد یا اسامی مستعار مناسب نیست زیرا اینها عبارات قابل قبولی برای اکثر موتورهای جستجو نیستند و در اکثر فهرست های راهنما چنین اسامی عملاً کنار گذاشته می شوند.
باید از ابتدا به این موضوع توجه کرد تا بتوان در آینده وب سایت را به راحتی توسعه داد. البته مناسب تر است که یک وب سایت انحصاری ایجاد کنید. چنین وب سایتی به مثابه آیینه فعالیتهای شما است وبرای موتورهای جستجو و فهرستهای راهنما قابل درک است.
مهارتهای لازم را کسب کنید! هر چه انجام دهید، الزامی است که مهارتهای لازم را در این حوزه کسب کنید. به راحتی می توان کار در اینترنت و ارایه کسب و کارتان از طریق آن را یاد بگیرید. هیچ کس نمی تواند بدون در اختیار داشتن دانش و مهارت لازم به موفقیت برسد.
هزینه هایتان را محدود کنید! پول زیادی را صرف این کار نکنید. باید تضمین گردد پولی که هزینه کرده اید، با توسعه فعالیتهایتان، بازخواهد گشت. در مراحل نخست کسب و کار خانگی خود، سعی کنید تا هزینه هایتان را محدود نمایید.
بازاریابی چند سطحی یا (MLM) می تواند هم یک فرصت عالی و هم یک دام باشد باشد. اینترنت این فرصت را به شما می دهد که بدون صرف پول، چندین طرح و برنامه خود را با هم ترکیب کنید. البته، اینترنت برای کسانی است که مجبورند کالاهای گران قیمت را خریده و انبار کنند نوعی دام محسوب می شود. همه، ذاتاً فروشنده نیستند. بسیاری از مردم، کالاهایی را خریده و انبار می کنند بدون اینکه خریداری را برای آنها بیابند.
بهترین شرایط را برای خود بیابید. باید بهترین بازار را برای کسب و کار خانگی خود پیدا کنید. این امر به معنای مشاهده و تحقیق در مورد روندهای موجود در کسب و کارهای اینترنتی است. چه اتفاقاتی ممکن است رخ دهد؟ روندهای موجود چه هستند؟ یافتن کسب و کاری که بتواند هزینه هایش را جبران کند، کار ساده ای نیست.
۱۰ نکته برای انتخاب یک کسب و کار خانگی:
شما تصمیم گرفتید و میخواهید یک تجارت شخصی به هر دلیل شخصی داشته باشید شاید شما بخواهید از نظر مالی مستقل شوید و یا رئیس خودتان باشید و یا هر زمانی که خواستید کار کنید و شاید و فقط شاید بخواهید در سن ۳۵ سالگی به عنوان مولتیمیلیاردر بازنشسته شوید اما آیا شما میدانید برای شروع یک فعالیت تجاری از کجا باید شروع کرد، انتخاب نوع درست فعالیت تجاری برای هر کارآفرین تازه کاری یک فرآیند سخت است. بسیاری از رویاهای شکل گرفته در آغاز یک فعالیت تجاری متأسفانه عمدتاً به صورت یخزده باقی میمانند برای اینکه کارآفرین نمیداند چه چیزهایی را باید یاد بگیرد.
ایدههای خوب به نظر میرسد فراوان باشد، روزنامههایی که پر از داستانهایی است راجع به نوجوانانی که به مراحل بالایی از نظر مالی رسیدند تنها و به سادگی با درک درست مفهوم تجارت. متأسفانه نمونه فعالیت اقتصادی مشابه آنها نیز به طور کامل گیر شما نمیافتد در پایین ۱۰ نکته برای انتخاب یک فعالیت خانگی برای شما عرضه شده است:
۱- در عوض انتخاب اولین فعالیتی که به ذهنتان میرسد وقت بیشتری را صرف کشف اختیارات معامله کنید. ایدهها و نظرات سایر فعالیتهای تجاری را نیز مورد بررسی قرار دهید. کتابهایی را مطالعه کنید که نظراتی برای شما در مورد فعالیتهای تجاری خانگی و یا فعالیتهای کوچک فراهم کند. همچنین مجلهها و مقالههای اقتصادی را در مورد چیزهای باب و مد روز و تقاضاهای داد و ستد در بازار بخوانید. برای رشد قابل ملاحظه در اینترنت باید اطلاعات شما تقریباً در تمام وجودتان رخنه کند.
۲- کشف کردن این مطلب که کدام نوع فعالیت اقتصادی گیرایی و جذابیت بیشتری برای شما دارد. اهداف، علایق، خواستهها و ظرفیتهای خود را تعیین کنید شما میتوانید شیفتگی و علایق خود را به سمتی مناسب سوق دهید حتی مثلاً با ساختن نوعی کوچک از کفشهای مینیاتوری و یا مهارت و خبرگی خود را در طراحی گرافیکی به عنوان یک کارآفرین تازهکار، به کار ببندید. اغلب کارآفرینان موفق دارای احساسات پرشوری در مورد فعالیتی که انجام میدهند هستند شما نمیتوانید درباره فعالیتی که دوست ندارید دارای شور و احساس باشید.
۳- فعالیتهایی را انتخاب کنید که به خوبی از تفکر سوددهی و منفعت بتواند شما را شخصاً راضی کند شما زمانی که در حالت هیجان از انجام یک کار سرگرمی مانند و یا هنری قرار گرفتید آن را بالقوه به عنوان یک فعالیت اقتصادی در نظر بگیرید آیا تا به حال فکر کردید تقاضایی برای آن وجود داشته باشد؟ آیا درآمدتان دوباره برمیگردد؟ چطور یک بازار داد و ستد اشباع میشود؟ آیا شما دارای سیاستهای اقتصادی هستید؟ پس یک فعالیت اقتصادی را زمانی شروع کنید که فکر میکنید از لحاظ سوددهی دارای یک نیروی بالقوه محکم هستید.
۴- شما به یک منشی جهت برآورد میزان موفقیت فعالیتتان نیز احتیاج پیدا خواهید کرد. همچنین موشکافی داد و ستد انجام شده و هدایت زمان تساوی دخل و خرج با برآورد هزینههای مالی اولیه و همچنین سود سهامی که عایدتان میشود از وظایف اولیه و نیاز شما محسوب میشود. یک منشی باتجربه و خبره را بیاورید چرا که این کار سخت است و ممکن است سر و صدای تولید شده آنچنان غرشکنان باشد که نتوانید چیز دیگری را بشنوید ولی مرحله مهمی پیش رویتان است تا بفهمید که آیا فعالیتتان میتواند تولید پول و سرمایه کند یا نه؟
۵- طرحی را پیاده کنید که محدوده و فضای خانگی شما از نظر فضای اشغالی مناسب فعالیت شما باشد. به خاطر داشته باشید شما فعالیتی را در خانه آغاز کردید که هزینههای خودتان را سرشکن کنید. از هر گوشه و کنار اتاق برای انجام فعالیتتان استفاده کنید، اگر شما میخواهید یک فعالیت آشپزی و تهیه کیک داشته باشید نیاز به آشپزخانه بزرگ دارید و یا اگر میخواهید باشگاه بدنسازی داشته باشید شما به یک آپارتمان بیصدا نیاز دارید.
۶- مطمئن شوید فعالیتتان دارای ضریب ایمنی بالایی باشد بهویژه اگر فرزند کوچک در خانه دارید این مورد بسیار ضروری و ویژه است. برای فعالیتهایی که شما با مواد شیمیایی و یا سایر موارد مضر سر و کار دارید، به عنوان مثال موادی را که برای تمیز کردن فرش و پارچههای مبلی استفاده میکنید حتماً در انباری پشت حیاط خانهتان دور از دسترس فرزندتان نگهداری کنید.
۷- نوع پوشش بیمهای را که برای فعالیت تجارتی مورد نیاز است را با عامل شرکت بیمه بررسی کنید. این بسیار خوب است تا خطر سرمایهگذاری روی فعالیتتان و جلوگیری از آن را تعیین کنید. طبقهبندی بیمههای تحت پوشش شامل بیمه سرمایه، ضمانت، مسوولیت، سلامت، غرامت، کارگران و بیمه عمر است.
۸- از طبقهبندی و نوع قوانین و فرامین موجود حقوقی در محدوده خود مطمئن شوید.
با شهرداری و یا سازمان برنامهریزی ملاقاتی داشته باشید و آگاه شوید که آیا آنها از انتخاب منطقهای خاص جهت فعالیتتان جلوگیری نخواهند کرد. به دقت قوانین دولتی کار و نظرات و انواع فعالیتهای تجاری که اجازه فعالیت در مناطق مختلف را دارند را یادداشت کنید.
هیچگاه شما نمیخواهید بعد از آنکه خیلی هزینه صرف دکور و تجهیزات فعالیت خود کردید که از شهرداری بیایند و از شما درباره نوع فعالیتی که غیرقانونی است سؤالاتی بکنند.
۹- فعالیتی را انتخاب کنید که از نظر سازماندهی و شخصیتسازی کاملاً مطابق شئونات خانوادگی شما باشد. شما فعالیتی را باید انتخاب کنید که از نظر زمانبندی کاملاً مناسب خانوادهتان باشد. اگر شما یک کودک تازه متولد شده در خانه دارید و همسرتان تمام وقتش را صرف نگهداری از آن میکند باید فعالیتی که به مراقبت کودک مربوط باشد انتخاب کنید.
۱۰- اعضای خانوادهتان را نیز درگیر فعالیتتان کنید و یک محیط شاد را برای رسیدن موفقیت با یکدیگر ایجاد کنید. هر کار که در خانه انجام شود رویاهای الحاق اداره و خانه را به حقیقت میپیوندد. هر مقام و منصبی در خانه در تلاش برای رسیدن به سعادت با هم هماهنگی خواهند داشت. این همواره ساده نیست ولی شما میتوانید خانوادهتان را درگیر فعالیتتان کنید. در تابستان میتوانید از کوچکترها در بستهبندی محصولات کمک بگیرید و یا پسران نوجوان بخواهید در طراحی وبسایت به شما کمک کنند اما مهمترین چیز برای شما لذت بردن اعضای خانواده از انجام کار باید باشد.
نتیجه گیری:
کارآفرینی، کانون و مرکز ثقل کار و تلاش و پیشرفت در عصر مدرنیته تلقی میشود. ما بدون توجه کافی به مقوله «توسعه فرهنگ کارآفرینی» نمیتوانیم به شاخصهای رشد و توسعه که از طریق تغییر در روند تولید، بهرهوری و توان افزایی فنی و صنعتی در عرصه اقتصاد حاصل میشود، دست یابیم. در گذر از مرحله سنتی به صنعتی باید به توانمندیها و قابلیتهای فردی کارآفرینان در بهرهگیری از منابع طبیعی و بکارگیری تکنولوژی مدرن اهتمام ویژهای قائل شویم. زیرا، آنها با بکارگیری روشهای جدید در بازار، خود را برای استفاده بهینه از ابزار و دستیابی به کیفیت مطلوب کالا و خدمات آماده میسازند. کارآفرینی، فرآیندی اکتسابی است و خانواده در شکلگیری این فرآیند نقش اساسی را ایفاء میکند. زیرا، خانواده میتواند عنصر پویایی و تحرک را به ژرفای وجود افراد تحت نفوذ و وابسته به خود تزریق کند به شکلی که «فرد» و «جامعه» در محیطی هماهنگ به تعامل بپردازند و قالبهای اجتماعی نوآورانه شکل گیرد. نقش و اهمیت خانواده به عنوان کانون اندیشه نوگرایی، در ایجاد روحیه خلاقیت و نوآوری در افراد، گسترش روحیه کارآفرینی و توسعه کسب و کار جدید در جامعه، انکار ناپذیر است، به طوری که درزمینه فعالیت اقتصادی، خانواده میتواند اندیشه افراد تحت نفوذ خود را به سمت و سویی سوق دهد که آنها را از مشکلات پیشرو از جمله؛ بیکاری، فقر، اعتیاد، فساد و… برهاند و آنها را در مسیرهای شغلی که مولد سرمایه و فرصتهای جدید است،هدایت نماید. زیرا، خانواده علاوه بر نقش تولید نسل و پرورش ابعاد عاطفی و اخلاقی فرزندان، به عنوان کانونی برای رشد و پرورش اندیشه خودباوری، اعتماد به نفس و خودشکوفایی در فرزندان، نقش بسیار مؤثری در راهاندازی کسب و کار اقتصادی و توسعه فعالیتهای شغلی در جامعه خواهد داشت.